کتاب فرانکلین و محله ی دوست داشتنی اش
فرانکلین از نقاشی کشیدن خوشش میآید بنابراین هنگامی که معلم او، آقای جغد موضوع اولین نقاشی سال را به دانشآموزان گفت، فرانکلین کاملا آماده بود.
آقای جغد از هر یک از بچههای کلاس خواست یک چیز را که در محلهی آنها وجود دارد و آن را دوست دارند، نقاشی کنند.
فرانکلین هیجانزده به خانه آمد اما هر چقدر فکر کرد، نمیدانست چه چیزی را نقاشی کند.
او همه چیزها را دوست داشت و نمیتوانست انتخاب کند چه چیزی را بیشتر از همه دوست دارد.
دوستش، اسب آبی به او گفت که کتابخانه را کشیده است ؛ فرانکلین هم کتابخانه را خیلی دوست داشت.
روباه گفت ایستگاه آتشنشانی را کشیده است ؛ فرانکلین هم ایستگاه آتشنشانی را خیلی دوست داشت و فکر کرد شاید فکر خوبی باشد او هم این موضوع را برای نقاشی انتخاب کند.
گوزن گفت آبگیر را کشیده است ؛ فرانکلین به فکر فرو رفت چون او هم آبگیر را خیلی دوست داشت.
روز بعد در مدرسه همه بچهها هیجانزده بودند و نقاشیهایشان را به هم نشان میدادند.
نوبت به فرانکلین رسید.
فرانکلین نقاشی همه کسانی را کشیده بود که میشناخت ؛ دوستانش، معلم، همسایهها و …
او گفت: من نقاشی هممحلهایهایم را کشیدهام؛ چیزی که بیشتر از هر چیزی دوست دارم.
کودکان در کتاب « فرانکلین و محله ی دوست داشتنی اش » میآموزند به جزئیات اطراف خود خوب بنگرند و نکتههای مثبت تجربههایی را که در محیطهای گوناگون پیرامون خود داشتهاند، دریابند.
هر یک از مکانهای اطراف کودک از منظری میتواند دوستداشتنی باشد و برای او تجربهای دلپذیر را در پی داشته باشد.
او همچنین با خواندن این کتاب ارزش انسانهایی را که اطرافاش هستند و به او یاری میرسانند، یادآوری میکند و درمییابد چقدر دوستشان دارد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.