کتاب “خانهی درختی 117 طبقه”، یکی از جلدهای مجموعه داستان “خانهی درختی” میباشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.
این اثر، مملو از تصاویری کودکانه میباشد که همگی در ارتباط با متن داستان هستند؛ اقدامی که بر زیبایی و جذابیت داستان افزوده و مفهوم و مقصود نویسنده را راحتتر به خواننده منتقل میکند.
شخصیتهای اصلی قصه، دو دوست با نامهای “تری” و “اندی” میباشند.
آنها همراه با یکدیگر در خانهی درختی خاص و ویژهای زندگی میکنند.
خانهی درختی مدرن با چندین طبقه که توسط این دو دوست و به سلیقهی خودشان ساخته شده است.
طبقاتی عجیب و غریب که هر یک به موضوعی منحصربهفرد مربوط هستند.
به عنوان مثال، یک طبقه برای مهمانی لباسخوابی و طبقهای برای موزهی زیرشلواری اختصاص دارد.
این خانهی زیبا همواره مورد توجه دیگران و به ویژه دوستان و آشنایان تری و اندی قرار میگیرد و در اکثر مواقع، تعداد زیادی مهمان در آن حضور دارند.
مطابق روال همیشه، در هر جلد از کتاب، تری و اندی 13 طبقهی جدید به خانهی خود اضافه میکنند.
این بار نیز طبقات خانهی آنها افزایش یافته؛ یعنی از 104 طبقه به 117 طبقه تغییر کرده.
این هم تری، دوستم است.
ما توی یک درخت زندگی میکنیم.
«کرم درختخوار ابله! اینقدر درختمون رو نخور!» «میخورم!»
خب منظورم از درخت یک خانهدرختی است. تازه وقتی میگویم خانهدرختی، منظورم یکی از آن قدیمیهایش نیست، یک 117 طبقهاش است!
(خانهدرختی ما قبلا 104 طبقه بود، ولی ما 13 طبقهی دیگر هم رویش ساختیم.)
«نگاه کن مامان! این خونهدرختی احتمالا 117 طبقه است. میشه بریم توش؟»
خب معطل چی هستید؟
بپرید بالا!
«یه خرابکاری دیگه! اوخ، فکر کنم زیادی پریدم بالا.»
ما به خانه درختیمان یک طبقهی اسبهای ریزهمیزه اضافه کردیم،
«میدونی که تو واقعا اسب نیستی؟» «واقعا؟»
«قدرت چقدر بلنده جیل!»
«بین دوستهات اسب طلایی خوشگل هم پیدا میشه؟»
«سلام!»
«فکر کنم خیلی خوردم!»
«این اسبهای ریزهمیزه دارن من رو میخورن!»
«یوهوووو! این اسبهای ریزهمیزه خیلی قویان!»
«سلام!»
«تو هم خیلی سنگینی!»
«بهبه، این تیکه علف گنده از کجا افتاد؟»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.