داداش ابراهیم
این مجموعه به زندگی شهید ابراهیم هادی میپردازد. کتاب مذکور با متنی روان و کودکانه و با شخصیتپردازی فوقالعاده برای معرفی اسوههای اخلاقی به کودکان و همچنین آشنایی آنها با قهرمانان وطن کمک خواهد کرد. ابراهیم هادی را همه می شناسند و دوستش دارند. همه دلشان می خواهد مثل او باشند.برای اینکه مانند ابراهیم شویم، اول باید او را بشناسیم و بعد بکوشیم مثل او زندگی کنیم. ابراهیم کسی بود که ایمان، سواد، قدرت بدنی، شوخ طبعی و دیگر صفت های خوب را با هم داشت. ابراهیم در کنار درس، ورزش و کار، هوای اطرافیانش را هم داشت. اگر در کنارش آدم فقیری زندگی می کرد، به او کمک می کرد. اگر انسان نیازمندی را می دید بی تفاوت از کنارش نمی گذشت. پس از پیروزی انقلاب مدتی معلم بود. اما با شروع جنگ معلمی را رها کرد و به جبهه رفت. حدود دو سال در جبهه ماند تا اینکه در عملیات فتح المبین به شهادت رسید.
گزیده ای از کتاب داداش ابراهیم:
دلش می سوزد!
خیلی عجله داشت. همراه با دوستش امیر با سرعت راه می رفتند. نزدیک میدان خراسان که رسیدند ناگهان سرعتش را کم کرد. امیر به عقب برگشت و پرسید: چی شد؟ مگر عجله نداشتی؟ به جلو اشاره کرد و گفت: کمی یواش تر برویم تا از این آقا جلو نزنیم. امیر به جایی که ابراهیم اشاره کرده بود نگاه کرد. مرد معلولی را دید که به خاطر معلولیت پایش را زمین می کشید و خیلی آهسته راه می رفت.
ابراهیم گفت: وقتی ما با سرعت از کنارش رد شویم، دلش می سوزد و ناراحت می شود که چرا نمی تواند مثل ما راه برود. پس آهسته دنبالش می رویم تا خدای نکرده ناراحت نشود. امیر گفت: ابراهیم جان ما کار داریم. بیا سریع تر راه برویم. اصلا بیا از کوچه ی بغل برویم تا نخواهیم از جلوی این فرد معلول رد شویم. ابراهیم قبول کرد. با هم پچیدند درون کوچه و با سرعت بیشتر به مسیرشان ادامه دادند.
صفحه 32 کتاب داداش ابراهیم
پیشنهاد ما کتاب آقا محسن با موضوع شهید محسن حججی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.