کتاب فرانکلین و پتوی آبی
فرانکلین پتوی دوران کودکیاش را که بسیار دوست دارد گم میکند. او همه جا به دنبال پتویش میگردد و از دوستانش میپرسد که پتواش را دیدهاند یا نه.
اما هیچ کس پتوی فرانکلین را ندیده است.
پدر فرانکلین پتوی زرد دوران کودکی خود را به او میدهد، دوستش سگ آبی، خرس اسباببازی خود را به او میدهد، اما هیچکدام از اینها جای خالی پتوی آبی کوچولویش را پر نمیکند.
سرانجام فرانکلین پتویش را در زیر صندلی غذاخوری پیدا میکند.
این داستان به وابستگی کودکان به اشیا میپردازد.
هنگامی که کودک در حدود نه ماهگی پی میبرد که مادرش با او یکی نیست و دو انسان جدا از هم هستند دچار اضطراب میشود.
برخی از کودکان برای جبران به عروسک، پتو، حوله یا وسیله دیگری به شدت وابسته میشوند به گونهای که همه جا آن را همراه خود میبرند و تحمل جدایی از آن را ندارند.
کارشناسان به این اشیا، اشیا انتقالی و گذرا میگویند، زیرا جایگزین موقتی برای مهر و توجه والدین هستند.
یک شی خاص همیشه در کنار کودک و در دسترس او است، در حالی که مادر با تمام عشق و علاقهاش نمیتواند در تمام دقایق روز کنار فرزندش باشد. کودکان با خواندن این داستان با فرانکلین هم ذات پنداری میکنند و میفهمند که این علاقه و وابستگیشان به پتو یا عروسکشان طبیعی است.
« فرانکلین و پتکی آبی » از مجموعه داستانهای فرانکلین است که در ۳۰ جلد به ترسها، نگرانیها و مشکلات رفتاری کودکان میپردازد.
داستانهای فرانکلین به ۳۸ زبان ترجمه شده است و نزد کودکان سراسر دنیا محبوب است.
در داستانهای فرانکلین، هر داستان با شمردن تواناییها و کارهایی که فرانکلین از عهده آنها برمیآید شروع میشود و سپس به مشکلات و ناتوانیهای او میپردازد.
این نکته از ویژگیهای این کتاب است و به مخاطب نشان میدهد که هر انسانی مجموعهای از تواناییها و ناتوانیهاست.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.