قصه های خوب برای بچه های خوب (قصه های گلستان و ملستان)
روزی بود روزگاری بود. مرد بینوایی به جستجوی کار از شهری به شهری سفر کرد. در آنجا کار پیدا کرد و مدتی به قناعت زندگی کرد تا قدری پول پسانداز کرد، ولی یک روز بیکار شد. هرچه از اینجا و آنجا سراغ گرفت کاری پیدا نشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.