کتاب ۶ قصه از گلستان سعدی
کتاب جلد نهم از مجموعه قصه های قشنگ و قدیمی، به روایت مژگان شیخی و تصویرگری علیرضا گلدوزیان است که توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
این کتاب شامل شش قصه می باشد که از گلستان انتخاب شده است. عناوین قصه ها غلام دریا ندیده، شاهزاده ی کوتاه قد، نگهبان جوان، درویش طمع کار، گدایی که پادشاه شد و سفر دور و دراز می باشد.
بخشی از داستان درویش طمع کار:
روزی روزگاری حاکمی بود که به شعر و شاعری علاقه ی زیادی داشت. مثل پادشاهان دیگر به دنبال شکار و تیراندازی و این جور کارها نبود. هر وقت از مملکت داری و اداره ی امور خسته می شد، سوار اسبش می شد و به دشت و صحرا می رفت. زیر درخت یا کنار جوی آبی می نشست و شعر می گفت. ساعت ها به صدای آب و آواز پرنده ها گوش می داد. به گل ها و درخت ها نگاه می کرد.کم کم حس می کرد که خستگی اش در رفته است و آن وقت به قصر برمی گشت.
یک روز صبح، وقتی شاه از خواب بیدار شد، خمیازه ای کشید و جلوی پنجره ی قصر ایستاد. پنجره را باز کرد و به آن دورها نگاه کرد. احساس کرد هوا کمی سرد شده است. آن شب خواب خوبی دیده بود و حال خوشی داشت. دلش می خواست شعر بگوید. پس نفس عمیقی کشید و با صدای بلندی گفت:
ما را به جهان خوش تر از این یک دم نیست
کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست
از قضای روزگار درویشی پشت دیوار قصر خوابیده بود. او شعر حاکم را شنید. فکری کرد و گفت: این صدای حاکم شاعر ماست که انگار امروز حالش خیلی خوب است. در جای گرم و نرم خوابیده و غمی ندارد. به فکر دیگران هم که نیست. بهتر است من هم با شعری جوابش را بدهم.
پس با صدای بلند گفت:
ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست
گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست؟
حاکم این شعر را شنید و خیلی خوشش آمد. سرش را از پنجره بیرون برد و درویش را دید که…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.