۱۰ قصه از امام صادق (ع) برای بچه ها جلد هشتم از مجموعه ی همراه با معصومین است که به روایت مجید ملامحمدی و تصویرگری سید حسام الدین طباطبایی می باشد. انتشارات قدیانی این کتاب را در 132 صفحه به چاپ رسانده است.
کتاب ۱۰ قصه از امام صادق (ع) برای بچه ها (همراه با معصومین ۸) شامل 10 قصه با عناوین همسایه ی مردم آزار، از تو حرکت!، امام به من لبخند نزد، جام شیشه ای و معجزه، در خرابه های شهر، مردی در تنور آتش، مگسی که از خلیفه نمی ترسید، به دنبال خانه ی دوست، جدال در محله و آخرین سفارش می باشد.
گزیده ای از کتاب:
پدر به طرف در می رود. دلم برایش می سوزد. شاید به خاطر هیکل چاقش، توان کار کردن ندارد. اما نه… خیلی ها هستند که در بازار کار می کنند و هیکلشان از پدر هم چاق تر است. اینکه عیب نیست. ناگهان صدای پدر همراه با خنده اش بلند می شود:
فهمیدم. به سراغ امام صادق (ع) می روم. ایشان من را می شناسند. هر چه باشد من شیعه هستم. حتما به من کمک می کند. بعد در را باز می کند و می رود. مادر مثل آدم هایی که زبانشان بند آمده، به ما نگاه می کند. شاید به خاطر این کار بابا، عصبانی و شوکه شده است.
بابا می رود و یک ساعت بعد برمی گردد. اما خجالت زده و دست از پا درازتر.
چی شده مرد؟
من… من به دیدن امام صادق (ع) رفتم و گفتم: لطفا برای من دعا کنید تا خداوند به من پول زیادی بدهد. من دوست دارم پول دار بشوم. امام صادق (ع) از حرف من ناراحت شدند و گفتند من برایت دعا نمی کنم. پرسیدم چرا؟ دعا کردن که کاری ندارد! ایشان فرمودند: خداوند برای تو یک راه گذاشته و آن این است که سرکار بروی. با کار کردن پول در بیاوری و برای خانواده ات غذا و لباس تهیه کنی. من خجالت کشیدم و به خانه برگشتم اما…
پیشنهاد ما کتاب من امام صادق (ع) را دوست دارم (مجموعه من اهل بیت (ع) را دوست دارم)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.